1- پسره رفت توی کوچه دید داداش دوقلوش داره تو کوچه بازی می کنه
یه سیلی خوابوند تو گوشش و بهش گفت خنگه تو اینجایی، مامان دو بار منو برد حموم

1- پسره رفت توی کوچه دید داداش دوقلوش داره تو کوچه بازی می کنه
یه سیلی خوابوند تو گوشش و بهش گفت خنگه تو اینجایی، مامان دو بار منو برد حموم
خدا موقع خلقت آدمای خرپول ، حال نداشته رو صورتش کار کنه گفته بیا این سوییچ پورشه رو بگیر برو حال کن
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام / شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن خوی حسن جلوه نمود / فرزند ابوالحسن امام بن امام
مخاطب خاص
اگـــهـــ بیشعور بازی در نمیاوردی
الان بچمون داشت
روزه ی ” کله گنجیشکی “میگرفت
“خاک تو سرت ”
بعضی دخترا با مسواک قهرن ، بعد رژ قرمز هم میزنن
وقتی که میخندن آدم یاد پرچم اسپانیا میفته !
تعداد صفحات : 309