وقتی چشمانم را روی هم میگذارم ، خواب مرا نمیبرد ، تو را می آورد ، از میان فرسنگها فاصله . . . !
.
.
.
.
گاه دلتنگ می شوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرتها را می شمارم
و باختن ها را
و صدای شکستن ها را
.
.
.
.
وقتی چشمانم را روی هم میگذارم ، خواب مرا نمیبرد ، تو را می آورد ، از میان فرسنگها فاصله . . . !
.
.
.
.
گاه دلتنگ می شوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرتها را می شمارم
و باختن ها را
و صدای شکستن ها را
.
.
.
.
دو چشمت طرحی از باغ بهشته، جدا از تو برام دنیاچه زشته
تو آنجا بی منو من بی تو اینجا، چه باید کرد کار سرنوشته…
.
.
.
.
غروب برات چه سخته وقتی غریبه باشی / وقتی عزیزی داری ولی پیشش نباشی
.
.
.
.
بهار و این همه دلتنگی؟!
نه
شاید فرشته ای
فصلها را به اشتباه
ورق زده باشد . . .
.
.
.
.
پیش چشمت خطاست شعر قشنگ
چشمت از شعر من قشنگ تر است
من چه گویم که در پسند آید
دلم از این غروب تنگ تر است
.
.
.
.
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم
تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی . . . !
.
.
.
.
من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست
آرزویم نظری روی تو و دیدن توست
من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم
با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم . . .
.
.
.
.
تعداد صفحات : 2