


چشم های من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست
ابرها می بارند و آرام می شوند
اما چشم هایم می بارند و بی قرار می شوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی
****************************
باز باران آمد
از هوا یا از دو چشم خیسم
نیک بنگر
چه تفاوتی دارد
****************************
،يه مركز شوهر يابي تو يه شهري وجود داشت كه دخترا ميتونستن برن و همسر ايده آل خودشون و انتخاب كنن. اما اين مركز خريد قوانين خاص خودش و داشت : تو اين مركز كه 5 طبقه داشت شما حق بازگشت به طبقه قبل را نداريد و وارد هر طبقه اي كه شويد بايد با آن مرد ازدواج كنين. يه روز يه دختر خانم ميره اونجا تا شوهر مورد نظرش و پيدا كنه
طبقه اول : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا وجود دارند.
دختر وسوسه شد تا طبقه هاي بالاتر را نيز چك كنه...
طبقه دوم : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا، با در آمد بالا وجود دارند.
دختر به وجد آمد و شك كرد كه چه چيزي مي تونه تو طبقه هاي بالا باشه
طبقه سوم : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا، با در آمد بالا وجود دارند كه در كارهاي خانه به شما كمك ميكنند.
دختر بدون وقفه به طبقه بالا تر رفت!!!
طبقه چهارم : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا، با در آمد بالا وجود دارند كه در كارهاي خانه به شما كمك ميكنند. بدون شك بچه هاي آينده شما به همراه اين مرد آينده روشني خواهد داشت.
دختر نميتونست منتظر باشه به طبقه بالا رفت تا با شوهر خودش به پايين برگرده
طبقه پنجم : در اين طبقه ما شوهر نداريم فقط خواستيم به شما ثابت كنيم زنها راضي شدني نيستند!! از اينكه به مركز خريد ما آمديد متشكريم. روز خوبي داشته باشيد.

پسره به باباش میگه:بابا چرا هر وقت من عاشقانه و پر احساس آواز می خونم
شما زود میری و پنجره رو باز میکنی و بیرون رو نگاه می کنی و لبخند می زنی؟
باباش میگه:به این خاطر که با شنیدن صدای تو مردم فکر نکنند که من دارم تو رو کتکت می زنم و این صدای جیغ و دادته
----------------------------------------------
طرف به خانومش پیامک داد:من سرکارم تا ده دقیقه دیگه میام خونه
اگه نیومدم دوباره این اس ام اس رو بخون
-------------------------------------------------
بقیه در ادامه مطلب
تعداد صفحات : 25