،يه مركز شوهر يابي تو يه شهري وجود داشت كه دخترا ميتونستن برن و همسر ايده آل خودشون و انتخاب كنن. اما اين مركز خريد قوانين خاص خودش و داشت : تو اين مركز كه 5 طبقه داشت شما حق بازگشت به طبقه قبل را نداريد و وارد هر طبقه اي كه شويد بايد با آن مرد ازدواج كنين. يه روز يه دختر خانم ميره اونجا تا شوهر مورد نظرش و پيدا كنه
طبقه اول : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا وجود دارند.
دختر وسوسه شد تا طبقه هاي بالاتر را نيز چك كنه...
طبقه دوم : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا، با در آمد بالا وجود دارند.
دختر به وجد آمد و شك كرد كه چه چيزي مي تونه تو طبقه هاي بالا باشه
طبقه سوم : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا، با در آمد بالا وجود دارند كه در كارهاي خانه به شما كمك ميكنند.
دختر بدون وقفه به طبقه بالا تر رفت!!!
طبقه چهارم : در اين طبقه مردان مهربان و زيبا، با در آمد بالا وجود دارند كه در كارهاي خانه به شما كمك ميكنند. بدون شك بچه هاي آينده شما به همراه اين مرد آينده روشني خواهد داشت.
دختر نميتونست منتظر باشه به طبقه بالا رفت تا با شوهر خودش به پايين برگرده
طبقه پنجم : در اين طبقه ما شوهر نداريم فقط خواستيم به شما ثابت كنيم زنها راضي شدني نيستند!! از اينكه به مركز خريد ما آمديد متشكريم. روز خوبي داشته باشيد.
اطلاعات کاربری
آمار سایت