نام رمان : رویای خیس چشمات
نویسنده : الناز محمدی
تو باشی و هوای بهار و من
قدم به قدم فدایت می شوم
تو باشی ، از لحظه های دلتنگی جلو می زنم
به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم
به بن بست ها ، به خیابان هایی همه با یک نام …
دوست دارم تو باشی و من نشانی ها را گم کنم ، راه خانه را هم ندانم تا همه بفهمند برای من کم حواس خانه آن جاست که تو باشی و من قدم به قدم فدایت شوم !
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار؛ خوش به حال روزگار
عیدشما مبارک؛ دم شما سه چارک (به قول دهه شصتیا)
امیدوارم تو سال جدید حال همه تون احسن الحال باشه:)
دلمان کوچک است ، ولی آنقدر جــا دارد که برای هر عزیزی که دوستش داریم
نیمــــکتی بگــذاریم برای همیشـــه ی عمـــــــــر
تعداد صفحات : 401