نام رمان : هنوزم باهاتم
نویسنده : FereshteĦ و shafagh 69
اعتراف می کنم ک وقتی بچه بودم فکر میکردم ادم بزرگا تمام کاراشون از رو حساب کتابه،به راحتی اشتباهات دیگرانو میبخشنو،حالا حالا ها از کسی کینه بدل نمیگیرن
اما حالا که بزرگ شدم میبینم بزرگام واسه خودشون یه پا بچه ان
ای کاش نگاه خسته را خوابی بود / یا در شب بی ستاره مهتابی بود
ما مثل دو کاج دور از هم هستیم / ای کاش که بین من و تو تابی بود
نه سرما اثر کردنی ست نازنین نه باران خیس کردنی …
اگر تو با من قدم بزنی
تعداد صفحات : 401